کتابخانه عمومی ادیب الممالک شهر جاورسیان

این فتوبلاگ به انتشار تصاویر و اخبار کتابخانه عمومی ادیب الممالک شهر جاوسیان می پردازد. جاورسیان-کوچه داستان- رو به روی ساختمان شهرداری جدید

کتابخانه عمومی ادیب الممالک شهر جاورسیان

این فتوبلاگ به انتشار تصاویر و اخبار کتابخانه عمومی ادیب الممالک شهر جاوسیان می پردازد. جاورسیان-کوچه داستان- رو به روی ساختمان شهرداری جدید

کتابخانه عمومی ادیب الممالک شهر جاورسیان
www.adibpl.blog.ir
تلفن: 08635642160
نویسندگان
سه شنبه, ۱ دی ۱۳۹۴، ۰۲:۲۵ ب.ظ

اما

 


اما (Emma)
نویسنده: جین آستین (Jane Austen)
ترجمه: رضا رضایی
ناشر: نشر نی
سال نشر: 1393 (چاپ 11)
قیمت: 28000 تومان
تعداد صفحات: 560 صفحه
شابک: 978-964-312-938-5
اِما وودهاس دختر جوانی است که در ناز و نعمت زندگی کرده. او جذاب و باهوش است و در عین حال کمی لوس، از خودراضی و بیش از اندازه به خود مطمئن!
داستان از جایی آغاز می‌شود که اِما از عروسی دوست و معلم‌اش دوشیزه تیلر، که خودش عامل سرگرفتن آن بوده، به خانه بازمی‌گردد. اِما پس از پشت سرگذاشتن این تجربه‌ی "به هم رساندن یک زوج"، توجه خود را به نزدیک کردن دوست دیگرش هریت اسمیت و آقای التون به یکدیگر معطوف می‌کند. هریت خواستگاری دارد که مورد احترام و تحصیل‌کرده است. اما اِما این خواستگار جوان را برای هریت مناسب نمی‌داند و فکر می‌کند که او باید با آقای التون ازدواج کند …
در این داستان جین آستین با نگاهی طنزآلود به نتایج دخالت بی‌مورد در زندگی اطرافیان می‌پردازد و بسیاری از عادت‌ها و دلمشغولی‌های جامعه انگلستان در زمان خود را مورد انتقاد قرار می‌دهد.
داستان با این جملات آغاز می‌شود:
"اما وودهاس دختر جذاب و باهوش و ثروتمندی بود، خانه راحتی داشت، شاد بود، و خلاصه از نعمات و مواهب زندگی اصلا بی‌نصیب نبود. بیست‌ویک سال در این دنیا زندگی کرده بود بدون آن‌که طعم اضطراب و ناراحتی را زیاد چشیده باشد.
او دختر دوم پدری مهربان و سهل‌گیر بود. بعد از ازدواج خواهرش، خیلی زود بانوی خانه پدری شده بود. مادرش مدت‌ها پیش از دنیا رفته بود و اما فقط خاطرات مبهمی از ناز و نوازش‌های او داشت. جای خالی مادرش را زن خوبی پر کرده بود که معلمه‌اش بود و در محبت و عاطفه دست‌کمی از مادر نداشت.
دوشیزه تیلر شانزده سال با خانواده آقای وودهاس زندگی کرده بود. نه فقط معلمه بلکه دوست به حساب می‌آمد. خیلی هم به هر دو دختر خانواده علاقه داشت، بخصوص به اما. بین آن‌ها بیشتر نوعی صمیمیت خواهرانه شکل گرفته بود. دوشیزه تیلر همان زمان هم که رسما معلمه بود به خاطر خلق‌وخوی ملایمش اصلا سختگیری نمی‌کرد. حالا هم که دیگر مدت‌ها بود آن حال و هوای رسمی از بین رفته بود، این دو نفر مثل دو دوست با هم زندگی می‌کردند ..."

اگر این کتاب را می‌خواهید ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۰۱
سعید شیرشاهی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی